هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی و شوریدگی سخن میگوید. او با تصاویری مانند خط دوست، زلف یار، و لب لعل، احساسات خود را بیان میکند و از امید به دیدار معشوق و گریز از خود با مستی باده میگوید. همچنین، او از بیپروایی در برابر جهان و فلک سخن میراند و در پایان، از تاثیر مستی بر جهان پیرامونش میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و اشاراتی به شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، سطح زبان و تصاویر شعری آن نیاز به درک ادبی نسبتاً بالایی دارد که معمولاً از نوجوانان بالای 16 سال انتظار میرود.
شمارهٔ ۱۲۲
سحرگهان که ز بهر صبوح برخیزم
هزار فتنه ز هر گوشه ای برانگیزم
چو خطّ دوست زنم دست در گل و سوسن
چو زلف یار به سرو سهی در آویزم
بدان امید که با یار خلوتی سازم
ز باده مست شوم تا ز خویش بگریزم
چو زلف یار به پایش درافتم از سر ذوق
شکسته بسته و آنگه درست برخیزم
میست آن لب چون لعل و من ز آتش عشق
همه تن آب شوم تا به می بر آمیزم
ستارگان را دندان به کام در شکنم
به گاه عربده گر با سپهر بستیزم
چو می به دست بود از جهان نیندیشم
چو یار یار بود از فلک نپرهیزم
جهان خراب شود گر من اندرین مجلس
ز نیم خورده ی خود جرعه بر جهان ریزم
هزار فتنه ز هر گوشه ای برانگیزم
چو خطّ دوست زنم دست در گل و سوسن
چو زلف یار به سرو سهی در آویزم
بدان امید که با یار خلوتی سازم
ز باده مست شوم تا ز خویش بگریزم
چو زلف یار به پایش درافتم از سر ذوق
شکسته بسته و آنگه درست برخیزم
میست آن لب چون لعل و من ز آتش عشق
همه تن آب شوم تا به می بر آمیزم
ستارگان را دندان به کام در شکنم
به گاه عربده گر با سپهر بستیزم
چو می به دست بود از جهان نیندیشم
چو یار یار بود از فلک نپرهیزم
جهان خراب شود گر من اندرین مجلس
ز نیم خورده ی خود جرعه بر جهان ریزم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.