هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و ناامیدی‌های خود می‌گوید. او احساس می‌کند که اسیر چرخ روزگار است و وجودش بی‌ثمر است. از بی‌صبری و ناتوانی در بیان دردهایش سخن می‌گوید و از آسمان و فلک به دلیل ستم‌هایشان شکایت دارد. همچنین، به ارتباط خاص خود با مخاطب اشاره می‌کند و می‌گوید که آسمان ممکن است به دلیل این ارتباط شدید، او را با مخاطب اشتباه بگیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۴۱ - وله ایضاً

من که از دور چرخ ممتخم
وز اسیران گردش ز منم

همچون صبح ار برآورم نفسی
آتش اندر همه جهان فکنم

نه شکیبایی خموش شدن
نه دلیری و برگ دم زدنم

حاصلی نیست از وجود دخودم
زان ملول از وجود خویشتنم

همچو لاله ز سوز دل بدرم
ور ز خارا کنند پیرهنم

داده یی شرح جورهای فلک
بس شگفت آید از تو این سخنم

مگر از اتّحاد مفرط ما
بتوظن برد آسمان که منم

با تو گفتم شکایتی گویم
بستدی آن حکایت از دهنم

چون تو با کاروبار این گویی
من چه ناموس خویشتن شکنم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰ - وله ایضا یمدحه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲ - و قال ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.