هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از مفاهیم عشق، صبر، رنج، و تغییرات زندگی سخن میگوید. شاعر از از دست دادن صبر، دوری از معشوق، و دشواریهای زندگی مینالد و به مفاهیمی مانند توبه، مینوشی، و گذر زمان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، اشاره به مینوشی و مسائل فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۳۲۳
سر رشته صبری که ز دل رفت و نهان شد
ما را رگ جان گشت و تو را موی میان شد
اورنگ نشین بوده ام اقلیم بقا را
این جسم فرومایه مرا دشمن جان شد
در شام غریبی مطلب لقمه بی رنج
موسی چو برون از وطن افتاد شبان شد
مشکل به شط باده شود زاهد سگ، پاک
بیجا دو سه جامی می پاکیزه، زیان شد
گفتی سخن از هجر و گشودی لب زخمم
رفتی ز نظر، خون دل از دیده روان شد
گفتم شکنم توبه، خزان آمد و گل رفت
رفتم که به می روزه گشایم، رمضان شد
با طبع کهن چیست حزین ، این همه شوخی؟
در عشق عجب نیست، اگر پیر جوان شد
ما را رگ جان گشت و تو را موی میان شد
اورنگ نشین بوده ام اقلیم بقا را
این جسم فرومایه مرا دشمن جان شد
در شام غریبی مطلب لقمه بی رنج
موسی چو برون از وطن افتاد شبان شد
مشکل به شط باده شود زاهد سگ، پاک
بیجا دو سه جامی می پاکیزه، زیان شد
گفتی سخن از هجر و گشودی لب زخمم
رفتی ز نظر، خون دل از دیده روان شد
گفتم شکنم توبه، خزان آمد و گل رفت
رفتم که به می روزه گشایم، رمضان شد
با طبع کهن چیست حزین ، این همه شوخی؟
در عشق عجب نیست، اگر پیر جوان شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.