۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۶

شلایین نرگسش مست شراب آلوده را ماند
نگاه ناز او مژگان خواب آلوده را ماند

کدامین چشمه نوش است یارب تیغ ناز او؟
به زخمم بخیه، مور شهد ناب آلوده را ماند

گره از بسکه در دل، گریه طوفان نسب دارم
نفس در سینهام سیل شتاب آلوده را ماند

به خون، دل می تپد از سرگرانیهای ناز او
خم ابروی او تیغ عتاب آلوده را ماند

به مخموری لب خشک از زبان شرمگین دارم
خط پیمانه ام چشم حجاب آلوده را ماند

ز ابنای جهان ناید گشاد کار محتاجان
که دست این لئیمان، پای خواب آلوده را ماند

فرو خوردم ز بیم خویش از بس اشک میگون را
دل من اخگر خون کباب آلوده را ماند

کتان طاقتم را پرده داری می کند حسنش
رخش درشام خط، ماه سحاب آلوده را ماند

حزین امروز روشن باد چشم داغ ناسورت
که آن خال از عرق، مشک گلاب آلوده را ماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.