هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق و متناقض انسان مانند عشق، رنج، آزادی، و حسرت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند می، عشق، زندگانی، و مرگ استفاده کرده تا احساسات خود را به تصویر بکشد. همچنین، به موضوعاتی مانند انتقاد از دنیا و دین، وصف طبیعت، و توصیف حالات روحی پرداخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به می و عشق ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

شمارهٔ ۴۰۰

حریفان هر که را دیدیم در دل کلفتی دارد
بنازم شیشهٔ می را که صافی طینتی دارد

عبث بر دوش آزادی کشیدم رخت هستی را
ندانستم که بار زندگانی منتی دارد

خیال نرگسش پیمانه پیما بود در خوابم
هنوز از بادهٔ دوشینه دل کیفیتی دارد

ملامت در قمار عشق نبود پاکبازان را
غم دنیا و دینش نیست هرکس همّتی دارد

بقایی نیست چون گل، نوبهار شادکامی را
چو عمر سست پیمان دشمن کم فرصتی دارد

اثر در انجمن نگذاشت حسنت از نظر بازان
همین آیینه بر دیوار، پشت حیرتی دارد

ز بزم اختلاط چرخ چون تیر از کمان جستم
بساط الفت بیگانه کیشان وحشتی دارد

حدیث ما شنو،گر قصهٔ عالی سند خواهی
غلط افسانه لیلی و مجنون شهرتی دارد

چو من بر خوان غم داند کسی کز سیر چشمان شد
که خون دل ز نعمتهای الوان لذتی دارد

سرت گردم چرا حالم نمی پرسی، نمی گویی؟
که زنار سر زلفم، برهمن سیرتی دارد

چو غمخواران کند از درد بی دردی سپرداری
همانا دودمان داغ، با دل نسبتی دارد

طرب خیز است هر تار رگم چون چنگ، پنداری
کف شوقم به دامان وصالش وصلتی دارد

ز گلزار محبت چون روم با کیسهٔ خالی؟
به جیب از گل عذاران، لاله داغ حسرتی دارد

دلم در حلقهٔ زلف تو جمع است از پریشانی
شبستان خیال زلف، خواب راحتی دارد

حزین آشوبگاه زهد و رندی را وداعی کن
همین دارالامان بیخودی، امنیتی دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.