۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۵۸

دور عذار تو، خط وجود ندارد
آتش سوزان برق، دود ندارد

بت ز فریبت گرفته کیش برهمن
کیست که پیشت سر سجود ندارد؟

نقش تعلّق ضمیر من نپذیرد
عکس در آیینهام، نمود ندارد

جلوه تلف می کنی به طور چه حاصل؟
جز دل ما طاقت شهود ندارد

حسن تو بست از بهار چشم حزین را
پیش جمال توِ گل نمود ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.