هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و رنج شاعر از فراق معشوق و عشق بی‌پایان اوست. شاعر از خاک میکده به عنوان بستر خود یاد می‌کند و خود را مانند سمندری می‌داند که در گلخن زاده شده و سبزه عیش ندیده است. او از صبر و ثباتی که در غم معشوق از دست داده می‌گوید و خود را بحری طوفان‌زده و بی‌لنگر توصیف می‌کند. شاعر از آزادی که بال و پرش به او داده سخن می‌گوید، اما در عین حال از تیغ مکافات و شعله‌ای که به خاکسترش نشانده شده شکایت دارد. او از چهره بی‌پرده معشوق می‌گوید که همه را شیدا کرده و خود را از طعن ملامتگران فارغ ساخته است. شاعر در نهایت از عشق بی‌پایان خود به معشوق می‌گوید و از دوری او رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۷۴

کرده ام خاک در میکده را بستر خویش
می گذارم چو سبو، دست به زیر سر خویش

ما سمندرصفتان بلبل گلخن زادیم
سبزه عیش ندیدیم زبوم وبرخوبش

در غمت صبر و ثباتم همه آشوب شده ست
بحر طوفان زده ام، باخته ام لنگر خویش

بیضه گر دیده قفس، مرغ گرفتار مرا
داد آزادیم از منت بال و پر خویش

دم شمشیر رگ خواب فراغت شودش
هرکه در دامن تسلیم گذارد سر خویش

عجبی نیست اگرکافر عشقیم تمام
دل و دین می بری از جلوه جان پرور خویش

سرکشان را فکند تیغ مکافات ز پای
شعله را زود نشانند به خاکستر خویش

چهره بی پرده نمودی، همه شیداگشتند
فارغم ساختی از طعن ملامتگر خویش

بیخود از نشئهٔ دیدار خودی می دانم
مست من، آینه را ساختهای ساغر خویش

حکم فرماندهی کشور دلهای خراب
داده ای باز به مژگان جفا گستر خویش

سینه اش روز جزا لطمه خور دست رد است
هرکه از داغ مزین نکند محضر خویش

دست فارغ نشد از چاک گریبان ما را
آستینی نکشیدیم به چشم ترخویش

غنچه آمادهٔ تاراج نسیم آمده است
هرزه، خاطر نکنی جمع به مشت زر خویش

کوه و صحرا همه از آتش عشقت داغند
لاله را سوخته ای، از رخ چون آذر خویش

هر طرف می نگرم تیغ جفایی ست بلند
شیوهٔ داد، برون کرده ای از کشور خویش

بلبل و گل همه دم، همنفسانند حزین
بی نوا من که جدا مانده ام از دلبر خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.