۱۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۰

محبّت برتر آمد از چه و چون
تعالی العشق عن نعت یقولون

نیاز من بود در خورد نازت
که خواهد حسن لیلی، عشق مجنون

خجالت می دهد از نونهالان
مرا چون بید مجنون، بخت وارون

من و تو هر دو گریانیم ای ابر
چه در کوه و چه در دریا، چه هامون

ولیک از من بسی فرق است با تو
تو آب از دیده می باری و من خون

دوند از جوش غم، اشک من و یار
به هنگام وداع از دیده بیرون

ولیک از چهره اشکش گشت گلرنگ
مرا شد چهره سبز از اشک گلگون

حزین از تیره روزی در شب هجر
به شمع صبح زد آهم شبیخون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.