هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و شیدایی عاشق است که از فراق و بیتوجهی معشوق رنج میبرد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، احساسات خود را بیان میکند و از معشوق میخواهد که به او توجه کند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۲۸
یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکنی
آتش آه مرا بادیه پیما نکنی
می توانی به نگه پاسخ صد مسأله داد
که حوالت به لب لعل شکرخا نکنی
تا ز دل زمزمهٔ یاصنمی می آید
گوش بر نغمهٔ ناقوس کلیسا نکنی
جان فدای تو، نه از تنگی دل می نالم
غم این می کشدم زار که مأوا نکنی
می کند در سر کویت عجب آشوبی دل
سر تمکین تو گردم که تماشا نکنی
عاقل انگشت چرا در دهن مار کند؟
دست در حلقهٔ آن زلف چلیپا نکنی
گفته ای دست نگارین کنی از خون حزین
همه امّید دل این است، مبادا نکنی
آتش آه مرا بادیه پیما نکنی
می توانی به نگه پاسخ صد مسأله داد
که حوالت به لب لعل شکرخا نکنی
تا ز دل زمزمهٔ یاصنمی می آید
گوش بر نغمهٔ ناقوس کلیسا نکنی
جان فدای تو، نه از تنگی دل می نالم
غم این می کشدم زار که مأوا نکنی
می کند در سر کویت عجب آشوبی دل
سر تمکین تو گردم که تماشا نکنی
عاقل انگشت چرا در دهن مار کند؟
دست در حلقهٔ آن زلف چلیپا نکنی
گفته ای دست نگارین کنی از خون حزین
همه امّید دل این است، مبادا نکنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.