هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دل و رنج‌های درونی خود می‌گوید و بیان می‌کند که در غیاب یار، سخن گفتن بی‌فایده است. او از تنگی دل و ناتوانی در بیان احساساتش می‌نالد و آرزو می‌کند که اگر شنونده‌ای فهیم وجود داشت، می‌توانست با یک نکته او را آرام کند. شاعر همچنین به تأثیر سخن بر جان آدمی اشاره می‌کند و از بزرگان ادب مانند فردوسی، رودکی، نظامی، و سعدی یاد می‌کند. در پایان، او به خداوند پناه می‌برد و امیدوار است که دلش سبک شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد.

بخش ۲۱ - در فصل خطاب و خاتمهٔ کتاب گوید

حزین از سخن سنجی بی حضور
دل نکته پرداز من شد نفور

چه یارا زبان را، چو دل یار نیست؟
چو دل تنگ شد جای گفتار نیست

دو نیم است و تنگ است دل چون قلم
به این خامهٔ تنگ شق، چون کنم؟

همان به که از نغمه گردم خمش
درین تنگنای سخن سنج کش

اگر هست گوش نیوشنده ای
شناسای درد خروشنده ای

تواند ز یک نکته ام طرف بست
وگرنه چرا بایدم سینه خست؟

سخن سنج اگر هست هشیار مغز
کند قوت جان این گهرهای نغز

ازین نامه، گردون پرآوازه شد
روان سخن گستران تازه شد

نوایی که این خامه بنیاد کرد
دل توسی و رودکی شاد کرد

به گوش نظامی اگر می رسید
خروش منِ خسروانی نشید

به تعظیم من، رخ نهادی به خاک
که احسنت، ای نیر تابناک

اگر سعدی شهد پرور ادا
شنیدی ز صور نی من نوا

سماعش ز سر عقل بردی و هوش
زبان مهرکردی، شدی جمله گوش

وگر نخل بند سخن پروران
رطب بردی از من، شدی مدح خوان

که نازد به دوران چرخ اثیر
به کلک جوان تو، ناهید پیر

تورا خامه شیریست زوبین به دوش
به میدان چرخ پلنگینه پوش

چو نظمم زلال خضر صاف نیست
ز انصاف می گویم، این لاف نیست

نبودی اگر دهر ناسازگار
جهان کردمی پر دُر شاهوار

نفس بر لبم جوی خونی شده ست
غبار دلم بیستونی شده ست

مرا از خداوند فریادرس
سبک باری دل امید است و بس

به این نکته بستم قلم را زبان
تحَصَّنتُ بالمالک المُستعان

خرابات ما، فیض بنیاد باد
خراباتیان را روان شاد باد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰ - حکایت در تحذیر از انس به زخارف کودک فریب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.