درباره حزین لاهیجی

محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حَزین و معروف به شیخ علی حزین ، شاعر، عارف و دانشمند ایرانی در سال ۱۱۰۳ قمری در اصفهان زاده شد. او از تبار زاهدی‌ها و نوادگان شیخ زاهد گیلانی است. از استادان حزین می‌توان به امیر سید حسین طالقانی اشاره کرد.
او جهانگرد و همچنین دانشمندی جانورشناس بود .وی همچنین از آخرین شاعران بزرگ سبک هندی بود. از آثار او می‌توان به تذکره شعرا، دیوان اشعار، صفیر دل و حدیقه ثانی در برابر حدیقه سنایی و تذکارات العاشقین در برابر لیلی و مجنون اشاره کرد. تذکره حزین لاهیجی با سبکی ساده و پخته به نگارش درآمده‌است.
حزین در کتاب تاریخ خود به نام «زندگی شیخ حزین به قلم خود او» وضعیت اصفهان در زمان حمله افغانان و نیز اشغال ایران به وسیلهٔ ترکان عثمانی را شرح می‌دهد.
حزین از خانواده‌ای از علما و زمینداران در گیلان برخاسته بود و تبار او به شیخ زاهد گیلانی می‌رسید. پدر او در دورهٔ شاه سلیمان اول برای تحصیل به اصفهان رفت و محمد در دربار صفوی در سن کم به عنوان بحر العلوم و شاعر پرورش یافت. او در ایران و هند و تا عربستان سفرهای متعدد کرد.
حزین لاهیجی در سال ۱۱۴۶ق به هند رفت و در سال ۱۱۸۱ق در حدود هفتاد و هشت سالگی در بنارس درگذشت و در همان شهر دفن شد.
حزین لاهیجی از ترس نادرشاه به هندوستان رفت و تا پایان در هند زندگی کرد. سکونت محمدعلی حزین لاهیجی در نوزده سال آخر زندگی خود در بنارس که تحت حکومت نواب‌های شیعه بود، از رویدادهای مهم در حیات فرهنگی، مذهبی و ادبی این شهر است. آرامگاه او - که مدفن خلیل علی ابراهیم خان نیز در جوار آن است - در بنارس و در محله فاطمان زیارتگاه مهمی است که زوار آن، علاوه بر شیعیان، سایر مسلمانان نیز هستند. حضور حزین و درسهای او در ترویج و اشاعه تشیع در آن سامان نقش بسیار مهمی داشت.
بخشی از سروده‌های او به زبان فرانسه نیز ترجمه شده‌است.

در ویکی پدیا بیشتر بخوانید

آثار ویدئویی و صوتی مرتبط با این منبع
بخش ۱ - مختصری از کتاب مثنوی مسمّی به خرابات بخش ۲ - در گشایش این نامهٔ نامی و درج گرامی گوید بخش ۳ - در صفت دنیای ناپایدار که قبله کج نظران و دام فریب بی خبران است و مذمّت اهل آن گوید بخش ۴ - در تحسر فرقت رفتگان و تذکر حال گذشتگان گوید بخش ۵ - در سماع سخن از شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی و تأثیر آن نغمه پردازی بخش ۶ - ذکر تلقین ارشادمآب استادی نوٌر الله مضجعه بخش ۷ - در خطاب پادشاه که صلاح وی صلاح این کارگاه و فسادش تباهی نظام انام است گوید بخش ۸ - حکایت در محافظت حال و مراقبت مآل بخش ۹ - حکایت در توسّلی کلّی به حریم جلال قادر بی همتا و تجافی از ماسوا بخش ۱۰ - حکایت درآیین فتوّت و شیوهٔ مروّت بخش ۱۱ - مکالمهٔ شیخ الرئیس با کنّاس در قناعت و ترک تحمّل منّت از ناس در مذمّت طمع و زشتی آن گوید بخش ۱۲ - بی ارزشی دنیا و مثال اهل دنیا بخش ۱۳ - شرمندگی از ستایشگران بخش ۱۴ - در ستایش آزادگی و ذمّ طمع بخش ۱۵ - حکایت سیرت بهرام با عدل و داد در شفقت و انصاف با عباد بخش ۱۶ - حکایت از تاریخ دهقان در صعوبت صحبت احمقان بخش ۱۷ - در نوائب زمان و معاتبهٔ سفلگان گوید بخش ۱۸ - حکایت از واردات خویش بخش ۱۹ - حکایت در مکافات درست کرداران و مجازات نیکوکاران بخش ۲۰ - حکایت در تحذیر از انس به زخارف کودک فریب بخش ۲۱ - در فصل خطاب و خاتمهٔ کتاب گوید