۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷

دل شد اندر پیچ و تاب حلقه گیسوی اوست
پیچ و تاب حلقه ی گیسوی او بی انتهاست

در سر زلفش ندانم دل کجا افتاده است
تا کدامین موی دارد موی او بی انتهاست

هر کسی را هست راهی سوی او در هر نفس
راها در هر نفس زانسوی او بی انتهاست

ره بکویش هر که برد از وی برون ناید دگر
چون برون آید دگر چون کوی او بی انتهاست

بهر هر دل هر طرف مهراب دیگر مینهد
ابروش زان قبله ابروی وی بی انتهاست

طاقت نیروی بازویش کجا دارد دلم
زانکه دل بیطاقت و نیروی او بی انتهاست

مغربی را کوی دل اندر خم چوگان اوست
عرصه میدان برای کوی او بی انتهاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.