هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق و جذبه‌ی معنوی سخن می‌گوید. شاعر به نور الهی و عشق به معشوق اشاره می‌کند و از سوزش دل در فراق و نیاز به دیدار او می‌سراید. همچنین، از ناتوانی در درک کامل این عشق و مستی ناشی از آن صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.

شمارهٔ ۱۸۲

ای هر نفس تافته بر دل ز‌تو نوری
از سرّ توجان یافته هر لحظه سروری

در سایه جان زآتش سودای تو سوزیست
آن نیست که خاص است ظهورت بظهوری

تا پرتو خورشید تو بر کون بتابید
ذرّات جهان را نبود هیچ ظهوری

در جنّت دیدار و تماشای جمالت
باشد ز قصور ار بوَدَم میل بحوری

سرمست چنان است که از صحبت جانان
کاو را ز خود اندر دو جهان نیست شعوری

در خلوت پنهان دل از صحبت جانان
بی‌عالم عشقت نتوان یافت حضوری

ایمغربی از ملک سلیمان چه زنی دم
چون نیست ترا حوصله دانش موری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.