۲۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳

بسم نبود که زلفت به قصد دین برخاست
سپاه خط تو هم ناگه از کمین برخاست

ز بس که موی میان تو در خیال من است
چو نال شد تن از او ناله ی حزین برخاست

به اعتدال قد دلربای تو نرسید
اگر چه سرو به صد سال از زمین برخاست

چو گرد ماه ز مشکین کلاله لاله نمود
بنفشه ی ترش از برگ یاسمین برخاست

ز رشک قد تو رضوان بسوخت طوبی را
چو دید سرو قد تو از زمین برخاست

چو دید بر قد دلبر قبای شاهی را
ز جان شاهدی آواز آفرین برخاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.