هوش مصنوعی:
این متن به رابطه عاشقانه و معنوی بین عاشق و معشوق (خداوند) میپردازد. در بخشی از داستان، صحابهای غلامی میخرد و پیامبر (ص) از او میخواهد که در مالکیت غلام شریک شود، اما صحابه پاسخ میدهد که هیچ شریکی برای خداوند وجود ندارد. این گفتوگو نمادی از توحید و تسلیم کامل در برابر اراده الهی است. متن همچنین به مفاهیمی مانند عشق الهی، تسلیم، اطاعت از رسول خدا (ص)، و تجربههای عرفانی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی عرفان اسلامی دارد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر دارند و ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
فصل ۳۸
یکی از صحابه غلامی بخرید خواجه فرمود یا صَحابی اَشرِکنی فی الغلامِ گفت لَیْسَ شَریکٌ یا رَسُولَ اللّهِ اگر گمانت افتد که صحابی امر مصطفی(ص) را خلاف کرد بدانکه کار برخلاف آنست که ترا گمانست اگر فرمان کردی در توحیدش نقصان بودی و این تجربۀ معشوقست مر عاشق را این معنی غوری دارد و اما در اسرار عشق قصه و حکایتدر نگنجد معشوق گفت اَشْرِکْنی فی الغُلامِ عاشق گفت لَیْسَ لِلّهِ شَریکٌ العَبْدُ وَمافی یَدِهِ مُلک لِمَوْلاهُ ای درویش اُسْجُدُوا لِآدَمَ. محکی بود تا که برارادت مطلع است و بخواست معشوق مکاشف، چون همه سجده کردندو معلم نکرد معلوم شد که استاد پختهتر و سوختهتر از شاگردان بود:
گر بر سر من خار و خسک بارانی
باران تو را دوختهام بارانی
فراق معشوق اختیار کرد بقوت مشاهدۀ ارادت و باک نداشت. زهی کمال در کار ما زاغَ الْبَصَرُ و ما طَغی.. خود کار است که سفید باران اذکار تقدیس چشم را خیره میکند زهی قوت مشاهدۀ ارادت میدانست که ازجامه خانۀ خاص خلعت پادشاهانه مَنْ یُطِعِ الرّسولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّه... آماده کردهاند در حالی که در شاهی یگانه میبایست شد بمتاع هر دو جهان چشم باز نکرد و دست نیاز پیش عطیه و هدیۀ او دراز نکرد که اگر کردی در عشق ناتمامی بودی.
گر بر سر من خار و خسک بارانی
باران تو را دوختهام بارانی
فراق معشوق اختیار کرد بقوت مشاهدۀ ارادت و باک نداشت. زهی کمال در کار ما زاغَ الْبَصَرُ و ما طَغی.. خود کار است که سفید باران اذکار تقدیس چشم را خیره میکند زهی قوت مشاهدۀ ارادت میدانست که ازجامه خانۀ خاص خلعت پادشاهانه مَنْ یُطِعِ الرّسولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّه... آماده کردهاند در حالی که در شاهی یگانه میبایست شد بمتاع هر دو جهان چشم باز نکرد و دست نیاز پیش عطیه و هدیۀ او دراز نکرد که اگر کردی در عشق ناتمامی بودی.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل ۳۷
گوهر بعدی:فصل ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.