هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعارههای زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، زیبایی، طبیعت و رنجهای بشری میپردازد. شاعر از عشق و جمال سخن میگوید، از تأثیرات آن بر روح و جان انسان یاد میکند و در نهایت به درماندگی و امیدواری در دارالشفای عشق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات شعری نیاز به دانش ادبی و تجربهی زندگی بیشتری دارد تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۷۰
دختر رز از کنار میکشان یکسو گرفت
پرده ای کز کار ما برداشت خود هر رو گرفت
بزم عشرت روشنائی از کجا پیدا کند
کاتش می رفت و جانش دود تنباکو گرفت
سیر گلشن کردی و گل غنچه شد بار دگر
بسکه از شرم جمالت دست پیش رو گرفت
در بهاران جا بدست گل نمی افتد بباغ
بیشتر از سبزه می باید کنار جو گرفت
هندوان را هیج جا دلکشتر از بتخانه نیست
خال جادر گوشه چشم تو خوش نیکو گرفت
او که از زلف سیاه خویشتن رم می کند
با سیه روزی چو من هرگز نخواهد خو گرفت
خسته بسیار است در دارالشفای عشق، لیک
آن شفا باید که کار درد از دارو گرفت
بسکه کردم گریه رام من شد آن وحشی، کلیم
طفل اشکم از دویدن عاقبت آهو گرفت
پرده ای کز کار ما برداشت خود هر رو گرفت
بزم عشرت روشنائی از کجا پیدا کند
کاتش می رفت و جانش دود تنباکو گرفت
سیر گلشن کردی و گل غنچه شد بار دگر
بسکه از شرم جمالت دست پیش رو گرفت
در بهاران جا بدست گل نمی افتد بباغ
بیشتر از سبزه می باید کنار جو گرفت
هندوان را هیج جا دلکشتر از بتخانه نیست
خال جادر گوشه چشم تو خوش نیکو گرفت
او که از زلف سیاه خویشتن رم می کند
با سیه روزی چو من هرگز نخواهد خو گرفت
خسته بسیار است در دارالشفای عشق، لیک
آن شفا باید که کار درد از دارو گرفت
بسکه کردم گریه رام من شد آن وحشی، کلیم
طفل اشکم از دویدن عاقبت آهو گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.