هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به مفاهیمی مانند عشق، ناامیدی، تشنگی معنوی، و رنجهای عاشق اشاره دارد. شاعر از ناتوانی در رسیدن به معشوق و دردهای عشق سخن میگوید و با استفاده از استعارههای زیبا، احساسات عمیق خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارههای بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند.
غزل شمارهٔ ۱۷۸
دولت بملک عشق بهر سر نمی رسد
سر تا بریده نیست بافسر نمی رسد
جائیکه عارض تو بدعوی طرف شود
میراث آینه بسکندر نمی رسد
ناامن گشته میکده از دست رهزنان
می از حجاب شیشه بساغر نمی رسد
هر جا که تشنه ایست رسد گر بکام خویش
زین بحر قطره نیز بگوهر نمی رسد
پیدا نمی کند نمک شور رستخیز
تا گریه ام بدامن محشر نمی رسد
بر سر زن آنقدر که رسد کف بآبله
دستت اگر بساغر دیگر نمی رسد
بیگانه پی بدقت معنی نمی برد
جز آشنا بداد سخنور نمی رسد
تا غنچه دهان ترا نقش بسته اند
تنگی دل بعاشق بی زر نمی رسد
چشم اثر کلیم ندارم ز آه خویش
آری ز نخل سوخته نوبر نمی رسد
سر تا بریده نیست بافسر نمی رسد
جائیکه عارض تو بدعوی طرف شود
میراث آینه بسکندر نمی رسد
ناامن گشته میکده از دست رهزنان
می از حجاب شیشه بساغر نمی رسد
هر جا که تشنه ایست رسد گر بکام خویش
زین بحر قطره نیز بگوهر نمی رسد
پیدا نمی کند نمک شور رستخیز
تا گریه ام بدامن محشر نمی رسد
بر سر زن آنقدر که رسد کف بآبله
دستت اگر بساغر دیگر نمی رسد
بیگانه پی بدقت معنی نمی برد
جز آشنا بداد سخنور نمی رسد
تا غنچه دهان ترا نقش بسته اند
تنگی دل بعاشق بی زر نمی رسد
چشم اثر کلیم ندارم ز آه خویش
آری ز نخل سوخته نوبر نمی رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.