هوش مصنوعی: این متن شعری است که از غم و ناامیدی، تنهایی و بی‌پناهی سخن می‌گوید. شاعر از دردهای درونی، بی‌عدالتی و ناتوانی در رسیدن به آرزوها شکایت دارد و از مفاهیمی مانند مرگ، عشق ناکام و ناامیدی از جهان صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی، فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و ناامیدی نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۰۰

نه مرا خاطر غمگین نه دل شاد رسد
بمن آخر چه ازین عالم ایجاد رسد

ای جرس تا بکی از ناله گلو پاره کنی
کس درین بادیه دیدیکه بفریاد رسد

ایخوش آن صید که کس گر نرسد بر سر او
از پر تیر تواند که بصیاد رسد

تیشه با سخت دلی می نهد انگشت بگوش
نتواند که بدرد دل فرهاد رسد

بسکه از درددلم راه جهان مسدودست
شورش دجله نیارد که ببغداد رسد

لذت کشته شدن شمع اگر دریابد
پر ز پروانه بگیرد بره باد رسد

شانه از زلف تو خوش کامروا شد، ستم است
که دگر آب درین باغ بشمشاد رسد

بعد مردن نشود نقد سخن از دگری
کاین نه مالیست که میراث باولاد رسد

حیف باشد ره میخانه نمودن بکلیم
مپسندید که این ننگ بارشاد رسد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.