هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق، صبر، انتظار و رنج‌های عاطفی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان منبع زندگی یاد می‌کند و تأکید دارد که حتی در سختی‌ها، عشق پایدار می‌ماند. همچنین، به مفاهیمی مانند شکست، گذشت زمان و یادگاری‌های دردناک اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و شکست نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۳۱

مگو کسی بمن خاکسار می ماند
بروی آب ز عکسم غبار می ماند

محیط عشق همه آب زندگیست، مترس
کسیست غرقه که او در کنار میماند

براه عشق که افتادگیست رهبر او
پیاده می رود اما سوار می ماند

چه حالتست که چشمی که می پرد از شوق
چو نقش پا بره انتظار می ماند

بنای عهد همین گر شکستن است ترا
غنیمت است که بر یک قرار می ماند

هر آنچه ما بکف آریم وقف تاراجست
همین مدام دل داغدار می ماند

کسی نرفت که بر جای او نماند ستم
همیشه خار زگل یادگار می ماند

زهر طرف نگرم در کمین اوست شکست
دلم بتوبه فصل بهار می ماند

اگر فراخور تقصیر عذر باید گفت
زبان خامشی ما ز کار می ماند

نشانه ایست کلیم از پی گشایش کار
گهی که دست ودل از کار و بار می ماند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.