هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج شاعر را از ناامیدی، حسرت، و عشق بیپاسخ بیان میکند. شاعر از فراق، ناتوانی در تحمل غم، و انتظار بیثمر سخن میگوید و احساس میکند که عمرش در انتظار معشوق گذشته است. او از بیچارگی در برابر سرنوشت و دردهای عاطفی خود مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۴۲۵
چون در مصاف حادثه آه از جگر کشم
تیغم نمی برد بچه امید بر کشم
از گریه کور گشتم و بینائیم بجاست
هر لحظه رشته مژه را در گهر کشم
عمرم بباغبان نخل قدش گذشت
یک ره ادب نهشت که تنگش ببر کشم
حسرت نصیب، طایر این بوستان منم
خمیازه در بهار ز گل بیشتر کشم
خوش جامه ایست داغ ولی پرده پوش نیست
صد پیرهن اگر بسر یکدگر کشم
شوقم ز بسکه ساخته امیدوار تو
بیوعده انتظار بهر رهگذر کشم
بیمار بی طبیب چو چشم توام که نیست
آن قوتم که منت هر چاره گر کشم
با سرنوشت بد چکنم آه چاره نیست
این آن نوشته نیست که خطش بسر کشم
گردد سر بریده بصندل نیازمند
جائیکه من ز دست غمت ناله بر کشم
با آنکه هیچ وقت نیاید بکار من
شب تا صباح ناله بمرگ اثر کشم
خار شکسته در قدمم سبز می شود
گر من کلیم پای بدامان تر کشم
تیغم نمی برد بچه امید بر کشم
از گریه کور گشتم و بینائیم بجاست
هر لحظه رشته مژه را در گهر کشم
عمرم بباغبان نخل قدش گذشت
یک ره ادب نهشت که تنگش ببر کشم
حسرت نصیب، طایر این بوستان منم
خمیازه در بهار ز گل بیشتر کشم
خوش جامه ایست داغ ولی پرده پوش نیست
صد پیرهن اگر بسر یکدگر کشم
شوقم ز بسکه ساخته امیدوار تو
بیوعده انتظار بهر رهگذر کشم
بیمار بی طبیب چو چشم توام که نیست
آن قوتم که منت هر چاره گر کشم
با سرنوشت بد چکنم آه چاره نیست
این آن نوشته نیست که خطش بسر کشم
گردد سر بریده بصندل نیازمند
جائیکه من ز دست غمت ناله بر کشم
با آنکه هیچ وقت نیاید بکار من
شب تا صباح ناله بمرگ اثر کشم
خار شکسته در قدمم سبز می شود
گر من کلیم پای بدامان تر کشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.