هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، با بهرهگیری از تصاویر طبیعت و مفاهیم عرفانی، به ستایش عشق و دوست میپردازد. شاعر از بهار و جویبار سخن میگوید و از ساقی میخواهد که از این لحظات زیبا لذت ببرد. او عشق را بالاتر از هر چیزی میداند و معتقد است که وصال دوست، همه چیز را زیبا و معنادار میکند. همچنین، شعر بر پذیرش سرنوشت و دوری از کینه تأکید دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارند.
شمارهٔ ۸۳
هنگام نو بهار و لب جویبار و کشت
دریاب ساقیا که تو حوری و این بهشت
بر بند همچو نی کمر اندر هوای عشق
از خاک جم بزن بسر خم کلاه خشت
گر جام زر کشم ز کف یار سیمتن
عیبم مکن که از ازل اینست سرنوشت
جام ار ز دست دوست بود زهر و می یکیست
آنجا که وصل اوست چه محراب و چه کنشت
جانها فدای دوست که رضوان بباغ خلد
طوبی براستی چو سهی سرو او نکشت
در کین مشو زمهر من ایمه که کردگار
از مهر مه رخان گل ابن یمین سرشت
دریاب ساقیا که تو حوری و این بهشت
بر بند همچو نی کمر اندر هوای عشق
از خاک جم بزن بسر خم کلاه خشت
گر جام زر کشم ز کف یار سیمتن
عیبم مکن که از ازل اینست سرنوشت
جام ار ز دست دوست بود زهر و می یکیست
آنجا که وصل اوست چه محراب و چه کنشت
جانها فدای دوست که رضوان بباغ خلد
طوبی براستی چو سهی سرو او نکشت
در کین مشو زمهر من ایمه که کردگار
از مهر مه رخان گل ابن یمین سرشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.