۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶

تا سنبل تر بر سمنت جلوه گری کرد
بس غالیه سائی که نسیم سحری کرد

در معرض بالای بلندت بسوی سرو
هر کس که نظر کرد ز کوته نظری کرد

زد با دهنت غنچه ز خود لاف و از اینروی
در پیش ریاحینش صبا پرده دری کرد

ایدل مرو اندر پی آن ترک پریوش
کایام بغم مدت عمرم سپری کرد

دیوانگیی باشد اگر مردم عاقل
گویند که سر در سر سودای پری کرد

واجب بود آواره شدن از وطن خویش
آنرا که طلبکاری یاری سفری کرد

شد شهره بشیرین سخنی ابن یمین زان
کش طوطی جانرا لب لعلت شکری کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.