۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۸

تا خط مشکبار برخ بر کشیده ئی
خورشید را بسایه شب در کشیده ئی

گردی ز مشک بر گل سوری فشانده ئی
خطی ز سبزه بر سمن تر کشیده ئی

شاخ بنفشه بر ورق لاله کشته ئی
مه را بلطف در خم چنبر کشیده ئی

برگوی کز بنفشه چه آمد پسند تو
کو را بروی لاله تر بر کشیده ئی

در گل بماند سرو سهی را ز رشک پای
ز آن قد که راست همچو صنوبر کشیده ئی

زرد و نزار و بی خور و خوابم هلال وار
ز آن عنبرین هلال که بر خور کشیده ئی

منشور حسن اگر نه لب دلربای تست
طغرای ابرویش ز چه بر سر کشیده ئی

آورده ئی بخون دل عاشقان برات
و آنرا بخط خویش مقرر کشیده ئی

سنگین دلا بر ابن یمین نیست رحمتت
آری بلای عشق تو کمتر کشیده ئی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.