هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن میگوید، جایی که شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود میسراید و بیان میکند که دلش هرگز از عشق او سیر نمیشود، حتی اگر با جفا و بیمهری روبهرو شود. شاعر از احساسات عمیق خود، شور عشق و وابستگی بیپایان به معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۳۱۷
صبا چو با سر زلف تو کرد همرازی
زبان گشاد نسیم خوشش بغمازی
ببوی زلف تو مرغ دل از قفس بپرید
هوای کوی تو بگزید و گشت پروازی
دل از تو سیر نگردد بجور کز تو کشد
گرش بعنف برانی ورش بلطف بنوازی
دل از تو سیر نگردد بجور کز تو کشد
گرش بعنف برانی ورش بلطف بنوازی
دلم شکار تو گشت و هنوز در پی او
کمان و تیر ز ابرو و غمزه میسازی
بدینصفت که دل از دست عاشقان بردی
ترا رسد که کنی بر بتان سرافرازی
ز سر برون نکنم شور لعل شیرینت
گرم بر آتش سوزان چو شمع بگدازی
ز خط حکم تو تا حشر بر ندارم سر
گرم چو خامه بآب سیه در اندازی
چه با ک ابن یمین را از آنکه سر برود
چو نیست در سرش الا هوای سربازی
زبان گشاد نسیم خوشش بغمازی
ببوی زلف تو مرغ دل از قفس بپرید
هوای کوی تو بگزید و گشت پروازی
دل از تو سیر نگردد بجور کز تو کشد
گرش بعنف برانی ورش بلطف بنوازی
دل از تو سیر نگردد بجور کز تو کشد
گرش بعنف برانی ورش بلطف بنوازی
دلم شکار تو گشت و هنوز در پی او
کمان و تیر ز ابرو و غمزه میسازی
بدینصفت که دل از دست عاشقان بردی
ترا رسد که کنی بر بتان سرافرازی
ز سر برون نکنم شور لعل شیرینت
گرم بر آتش سوزان چو شمع بگدازی
ز خط حکم تو تا حشر بر ندارم سر
گرم چو خامه بآب سیه در اندازی
چه با ک ابن یمین را از آنکه سر برود
چو نیست در سرش الا هوای سربازی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.