هوش مصنوعی: شاعر از نسیم صبا می‌خواهد که به خاک در شهریاری برود و پیام او را به پادشاه برساند. او از عشق و وفاداری خود به پادشاه می‌گوید و آرزو می‌کند که در ملک پادشاه جایگاهی داشته باشد. شاعر همچنین به بی‌اختیاری خود در برابر تقدیر اشاره می‌کند و از لطف و کرم پادشاه سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ٧٧٩

الا ای نسیم صبا از ره لطف
گذر کن بخاک در شهریاری

که بوسد ز بهر شرف پای تختش
کجا باشد اندر جهان تاجداری

زمن عرضه کن اینسخن گر توانی
از آن پس که خواهی ازو زینهاری

که گر من برین در بنانی نیرزم
برین آستان پس چه باشم غباری

اجازت دهد تا نهم رو بملکی
که ارزم بنانی در آنملک باری

گواهی نه بر حال من بنده آنکس
که نتوان نهفتن ازو هیچ کاری

که چاکر درین اختیاری ندارد
رسانید کارش بجان اضطراری

رهی در جنابت گلی گر نباشد
نه آخر بگلشن بود نیز خاری

سحاب کرم را چه نقصان در آید
که آبی زند بر لب خاکساری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٧٧٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ٧٨٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.