هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از درد هجران و جدایی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تحمل این درد برایش سخت است. او از ناتوانی در شنیدن موسیقی و ناامیدی از رسیدن به معشوق می‌گوید و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که باید به خداوند پناه ببرد. متن همچنین حاوی مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا بیان شده‌اند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۱۲۴

روز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست

طاقت سر بریدنم باشد
وز حبیبم سر بریدن نیست

مطرب از دست من به جان آمد
که مرا طاقت شنیدن نیست

دست بیچاره چون به جان نرسد
چاره جز پیرهن دریدن نیست

ما خود افتادگان مسکینیم
حاجت دام گستریدن نیست

دست در خون عاشقان داری
حاجت تیغ برکشیدن نیست

با خداوندگاری افتادم
کش سر بنده پروریدن نیست

گفتم ای بوستان روحانی
دیدن میوه چون گزیدن نیست

گفت سعدی خیال خیره مبند
سیب سیمین برای چیدن نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۲۳
گوهر بعدی:غزل ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.