هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق تعریف کرده و بیان می‌کند که حتی اگر معشوق به او جفا کند، باز هم عشقش پایدار خواهد ماند. شاعر همچنین از صبر و استقامت خود در برابر سختی‌ها صحبت کرده و اعلام می‌کند که تا آخر به پیمان خود وفادار خواهد ماند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند صبر در برابر جفا و وفاداری نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۱۴۵

آفرین خدای بر جانت
که چه شیرین لبست و دندانت

هر که را گم شدست یوسف دل
گو ببین در چه زنخدانت

فتنه در پارس بر نمی‌خیزد
مگر از چشم‌های فتانت

سرو اگر نیز آمدی و شدی
نرسیدی بگرد جولانت

شب تو روز دیگران باشد
کآفتابست در شبستانت

تا کی ای بوستان روحانی
گله از دست بوستانبانت

بلبلانیم یک نفس بگذار
تا بنالیم در گلستانت

گر هزارم جفا و جور کنی
دوست دارم هزار چندانت

آزمودیم زور بازوی صبر
و آبگینست پیش سندانت

تو وفا گر کنی و گر نکنی
ما به آخر بریم پیمانت

مژده از من ستان به شادی وصل
گر بمیرم به درد هجرانت

سعدیا زنده عارفی باشی
گر برآید در این طلب جانت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۴
گوهر بعدی:غزل ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.