هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی، بیانگر عشق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و درد هجران و دوری از او را توصیف می‌کند. او از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که حتی مرگ در راه آن را آسان می‌شمارد. شاعر همچنین از ناتوانی خود در برابر جذابیت معشوق و تسلیم شدن در برابر عشق او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم شدن در برابر عشق و درد هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۱۴۶

ای جان خردمندان گوی خم چوگانت
بیرون نرود گویی کافتاد به میدانت

روز همه سر برکرد از کوه و شب ما را
سر برنکند خورشید الا ز گریبانت

جان در تن مشتاقان از ذوق به رقص آید
چون باد بجنباند شاخی ز گلستانت

دیوار سرایت را نقاش نمی‌باید
تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت

هر چند نمی‌سوزد بر من دل سنگینت
گویی دل من سنگیست در چاه زنخدانت

جان باختن آسانست اندر نظرت لیکن
این لاشه نمی‌بینم شایسته قربانت

با داغ تو رنجوری به کز نظرت دوری
پیش قدمت مردن خوشتر که به هجرانت

ای بادیه هجران تا عشق حرم باشد
عشاق نیندیشد از خار مغیلانت

دیگر نتوانستم از فتنه حذر کردن
زان گه که درافتادم با قامت فتانت

شاید که در این دنیا مرگش نبود هرگز
سعدی که تو جان دارد بل دوستتر از جانت

بسیار چو ذوالقرنین آفاق بگردیدست
این تشنه که می‌میرد بر چشمه حیوانت
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۵
گوهر بعدی:غزل ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.