هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سعدی، بیانگر عشق و ستایش معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند و از او درخواست رحمت و مهربانی می‌نماید. همچنین، شاعر از درد عشق و ناامیدی خود سخن می‌گوید و تلاش می‌کند تا با معشوق ارتباط برقرار کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۱۴۴

ای که رحمت می‌نیاید بر منت
آفرین بر جان و رحمت بر تنت

قامتت گویم که دلبندست و خوب
یا سخن یا آمدن یا رفتنت

شرمش از روی تو باید آفتاب
کاندرآید بامداد از روزنت

حسن اندامت نمی‌گویم به شرح
خود حکایت می‌کند پیراهنت

ای که سر تا پایت از گل خرمنست
رحمتی کن بر گدای خرمنت

ماه رویا مهربانی پیشه کن
سیرتی چون صورت مستحسنت

ای جمال کعبه رویی باز کن
تا طوافی می‌کنم پیرامنت

دست گیر این پنج روزم در حیات
تا نگیرم در قیامت دامنت

عزم دارم کز دلت بیرون کنم
و اندرون جان بسازم مسکنت

درد دل با سنگدل گفتن چه سود
باد سردی می‌دمم در آهنت

گفتم از جورت بریزم خون خویش
گفت خون خویشتن در گردنت

گفتم آتش درزنم آفاق را
گفت سعدی درنگیرد با منت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۳
گوهر بعدی:غزل ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.