هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن زیبایی و جذابیت ظاهری و اخلاقی یک فرد توصیف شده است. شاعر از زیبایی و پاکدامنی فردی سخن می‌گوید که همه را مجذوب خود کرده و در عین حال، از جفا و ناملایمات زندگی نیز یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که از دست نیکوان همه چیز خوب است.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و ناملایمات زندگی نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارند.

غزل ۲۵۹

ناچار هر که صاحب روی نکو بود
هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود

ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار
کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود

نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی
بعد از هزار سال که خاکش سبو بود

پاکیزه روی در همه شهری بود ولیک
نه چون تو پاکدامن و پاکیزه خو بود

ای گوی حسن برده ز خوبان روزگار
مسکین کسی که در خم چوگان چو گو بود

مویی چنین دریغ نباشد گره زدن
بگذار تا کنار و برت مشک بو بود

پندارم آن که با تو ندارد تعلقی
نه آدمی که صورتی از سنگ و رو بود

من باری از تو بر نتوانم گرفت چشم
گم کرده دل هرآینه در جست و جو بود

بر می‌نیاید از دل تنگم نفس تمام
چون ناله کسی که به چاهی فرو بود

سعدی سپاس دار و جفا بین و دم مزن
کز دست نیکوان همه چیزی نکو بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.