هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن شاعر از عشق و دوستی سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود و دیگران می‌گوید و بیان می‌کند که عشق و دوستی حتی بر دشمنان نیز تأثیر می‌گذارد. شاعر همچنین از صبر و شکیبایی در عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عمر کوتاه است و باید از لحظات نهایت استفاده را برد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل ۲۸۰

مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید
گرت مشاهده خویش در خیال آید

مجال صبر همین بود و منتهای شکیب
دگر مپای که عمر این همه نمی‌پاید

چه ارمغانی از آن به که دوستان بینی
تو خود بیا که دگر هیچ در نمی‌باید

اگر چه صاحب حسنند در جهان بسیار
چو آفتاب برآید ستاره ننماید

ز نقش روی تو مشاطه دست بازکشید
که شرم داشت که خورشید را بیاراید

به لطف دلبر من در جهان نبینی دوست
که دشمنی کند و دوستی بیفزاید

نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس
که مرده را به نسیمت روان بیاساید

دریغ نیست مرا هر چه هست در طلبت
دلی چه باشد و جانی چه در حساب آید

چرا و چون نرسد دردمند عاشق را
مگر مطاوعت دوست تا چه فرماید

گر آه سینه سعدی رسد به حضرت دوست
چه جای دوست که دشمن بر او ببخشاید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۷۹
گوهر بعدی:غزل ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.