هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سعدی، بیانگر عشق عمیق و وفاداری به معشوق است. شاعر از درد فراق و امید به وصال سخن می‌گوید و زیبایی معشوق را ستایش می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند بندگی، طمع، و ارزش عشق در زندگی مطرح می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و وصال ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۲۸۶

اگر آن عهدشکن با سر میثاق آید
جان رفته‌ست که با قالب مشتاق آید

همه شب‌های جهان روز کند طلعت او
گر چو صبحیش نظر بر همه آفاق آید

هر غمی را فرجی هست ولیکن ترسم
پیش از آنم بکشد زهر که تریاق آید

بندگی هیچ نکردیم و طمع می‌داریم
که خداوندی از آن سیرت و اخلاق آید

گر همه صورت خوبان جهان جمع کنند
روی زیبای تو دیباچه اوراق آید

دیگری گر همه احسان کند از من بخل است
وز تو مطبوع بود گر همه احراق آید

سرو از آن پای گرفته‌ست به یک جای مقیم
که اگر با تو رود شرمش از آن ساق آید

بی تو گر باد صبا می‌زندم بر دل ریش
همچنان است که آتش که به حراق آید

گر فراقت نکشد جان به وصالت بدهم
تو گرو بردی اگر جفت و اگر طاق آید

سعدیا هر که ندارد سر جان افشانی
مرد آن نیست که در حلقه عشاق آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۸۵
گوهر بعدی:غزل ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.