هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن شاعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید. او از درد فراق و رنج عشق می‌نالد و از زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر خودش صحبت می‌کند. شاعر همچنین به صبر و تحمل در برابر رنج‌های عشق اشاره می‌کند و از زیبایی‌های طبیعت و معشوق برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق، فراق، و زیبایی‌شناسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی دارد. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۳۲۰

یاری به دست کن که به امید راحتش
واجب کند که صبر کنی بر جراحتش

ما را که ره دهد به سراپرده وصال
ای باد صبحدم خبری ده ز ساحتش

باران چون ستاره‌ام از دیدگان بریخت
رویی که صبح خیره شود در صباحتش

هر گه که گویم این دل ریشم درست شد
بر وی پراکند نمکی از ملاحتش

هرچ آن قبیحتر بکند یار دوست روی
داند که چشم دوست نبیند قباحتش

بیچاره‌ای که صورت رویت خیال بست
بی دیدنت خیال مبند استراحتش

با چشم نیم خواب تو خشم آیدم همی
از چشم‌های نرگس و چندان وقاحتش

رفتار شاهد و لب خندان و روی خوب
چون آدمی طمع نکند در سماحتش

سعدی که داد وصف همه نیکوان به داد
عاجز بماند در تو زبان فصاحتش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۱۹
گوهر بعدی:غزل ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.