هوش مصنوعی: این متن به موضوعات عشق، دوستی، صبر، رنج و جدایی می‌پردازد. شاعر از درد بی‌دوستی، ناامیدی از عشق، و تلخی‌های زندگی سخن می‌گوید. همچنین به این نکته اشاره می‌کند که گاهی تلاش‌های ما بی‌فایده است، مانند تشنه‌ای که از رود دجله سیراب نمی‌شود. در پایان، شاعر به قربانی شدن گوسفند و ناله‌هایش از دست قصاب اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین برخی از مفاهیم مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل ۳۱۹

هر که بی دوست می‌برد خوابش
همچنان صبر هست و پایابش

خواب از آن چشم چشم نتوان داشت
که ز سر برگذشت سیلابش

نه به خود می‌رود گرفته عشق
دیگری می‌برد به قلابش

چه کند پای بند مهر کسی
که نبیند جفای اصحابش

هر که حاجت به درگهی دارد
لازمست احتمال بوابش

ناگزیرست تلخ و شیرینش
خار و خرما و زهر و جلابش

سایرست این مثل که مستسقی
نکند رود دجله سیرابش

شب هجران دوست ظلمانیست
ور برآید هزار مهتابش

برود جان مستمند از تن
نرود مهر مهر احبابش

سعدیا گوسفند قربانی
به که نالد ز دست قصابش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۱۸
گوهر بعدی:غزل ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.