هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر احساسات عاشقانه و درد دوری از معشوق است. شاعر از نامهربانی یار و آزارهای او سخن می‌گوید، اما همچنان عشقش را حفظ کرده و حتی از تلخی‌های سخنان معشوق نیز لذت می‌برد. او از عشق پنهان و صبر ناکافی خود می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند خدمتی به معشوق کند. در نهایت، شاعر از دیوانگی ناشی از عشق و رفت و آمدهای پری‌وار معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق هرگز او را در میان اغیار ندیده بود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی ناشی از عشق و درد فراق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۳۲۴

هر که نامهربان بود یارش
واجب است احتمال آزارش

طاقت رفتنم نمی‌ماند
چون نظر می‌کنم به رفتارش

وز سخن گفتنش چنان مستم
که ندانم جواب گفتارش

کشته تیر عشق زنده کند
گر به سر بگذرد دگربارش

هر چه زان تلخ‌تر بخواهد گفت
گو بگو از لب شکربارش

عشق پوشیده بود و صبر نماند
پرده برداشتم ز اسرارش

وه که گر من به خدمتش برسم
خود چه خدمت کنم به مقدارش

بیم دیوانگیست مردم را
ز آمدن رفتن پری وارش

کاش بیرون نیامدی سلطان
تا ندیدی گدای بازارش

سعدیا روی دوست نادیدن
به که دیدن میان اغیارش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۲۳
گوهر بعدی:غزل ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.