هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از ناتوانی در بیان کامل احساساتش، درد فراق، و آرزوی وصال معشوق می‌گوید. شاعر همچنین از ناتوانی در کنترل عشق و احساسات خود و تأثیر عمیق آن بر زندگی‌اش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۲۶

دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
گرد در امید تو چند به سر دوانمش

ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد
فارغی از فغان من گر به فلک رسانمش

آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش

هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه می‌چکانمش

عمر من است زلف تو بو که دراز بینمش
جان من است لعل تو بو که به لب رسانمش

لذت وقت‌های خوش قدر نداشت پیش من
گر پس از این دمی چنان یابم قدر دانمش

نیست زمام کام دل در کف اختیار من
گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش

عشق تو گفته بود هان سعدی و آرزوی من
بس نکند ز عاشقی تا ز جهان جهانمش

پنجه قصد دشمنان می‌نرسد به خون من
وین که به لطف می‌کشد منع نمی‌توانمش
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۲۵
گوهر بعدی:غزل ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.