هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از اشتباه خود در گوش دادن به دشمنان و فراموش کردن دوستان ابراز پشیمانی می‌کند. او از عشق و احساسات درونی خود سخن می‌گوید که با نصایح خردمندان در تضاد است. شاعر از عشق و مستی سخن می‌گوید و از اینکه نمی‌تواند از فکر معشوق رهایی یابد، شکایت می‌کند. او همچنین از زیبایی بی‌نظیر معشوق و ناتوانی خود در در آغوش گرفتن او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۳۳۳

خطا کردی به قول دشمنان گوش
که عهد دوستان کردی فراموش

که گفت آن روی شهرآرای بنمای
دگربارش که بنمودی فراپوش

دل سنگینت آگاهی ندارد
که من چون دیگ رویین می‌زنم جوش

نمی‌بینم خلاص از دست فکرت
مگر کافتاده باشم مست و مدهوش

به ظاهر پند مردم می‌نیوشم
نهانم عشق می‌گوید که منیوش

مگر ساقی که بستانم ز دستش
مگر مطرب که بر قولش کنم گوش

مرا جامی بده وین جامه بستان
مرا نقلی بنه وین خرقه بفروش

نشستم تا برون آیی خرامان
تو بیرون آمدی من رفتم از هوش

تو در عالم نمی‌گنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوش

خردمندان نصیحت می‌کنندم
که سعدی چون دهل بیهوده مخروش

ولیکن تا به چوگان می‌زنندش
دهل هرگز نخواهد بود خاموش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۳۲
گوهر بعدی:غزل ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.