هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش معشوق خود می‌پردازد و زیبایی‌ها و ویژگی‌های او را توصیف می‌کند. شاعر از عشق و وفا سخن می‌گوید و از جفا و ناراحتی‌هایی که در این راه متحمل شده است، شکایت می‌کند. او از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند و با مهربانی رفتار کند. همچنین، شاعر به مسائل اخلاقی و انسانی مانند مهربانی و دوری از ظلم اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی و مفاهیم انتزاعی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل ۳۵۲

جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم
صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم

خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان
وصفت نگنجد در بیان نامت نیاید در قلم

گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی خوبتر
می‌بینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم

چندان که می‌بینم جفا امید می‌دارم وفا
چشمانت می‌گویند لا ابروت می‌گوید نعم

آخر نگاهی بازکن وانگه عتاب آغاز کن
چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم

چون دل ببردی دین مبر هوش از من مسکین مبر
با مهربانان کین مبر لاتقتلوا صید الحرم

خار است و گل در بوستان هرچ او کند نیکوست آن
سهل است پیش دوستان از دوستان بردن ستم

او رفت و جان می‌پرورد این جامه بر خود می‌درد
سلطان که خوابش می‌برد از پاسبانانش چه غم

می‌زد به شمشیر جفا می‌رفت و می‌گفت از قفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۱
گوهر بعدی:غزل ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.