هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و فداکاری در راه معشوق سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و سختی‌هایی که در این راه متحمل شده صحبت می‌کند و بیان می‌کند که عشق و مستوری با هم سازگار نیستند. شاعر همچنین از وفاداری و تسلیم خود در برابر معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عقل و صبر در برابر عشق بی‌فایده هستند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشق الهی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۵۴

وقت‌ها یک دم برآسودی تنم
قال مولائی لطرفی لا تنم

اسقیانی و دعانی افتضح
عشق و مستوری نیامیزد به هم

ما به مسکینی سلاح انداختیم
لا تحلوا قتل من القی السلم

یا غریب الحسن رفقا بالغریب
خون درویشان مریز ای محتشم

گر نکردستی به خونم پنجه تیز
ما لذاک الکف مخضوبا بدم

قد ملکت القلب ملکا دائما
خواهی اکنون عدل کن خواهی ستم

گر بخوانی ور برانی بنده‌ایم
لا ابالی ان دعالی او شتم

یا قضیب البان ما هذا الوقوف
گر خلاف سرو می‌خواهی بچم

عمرها پرهیز می‌کردم ز عشق
ما حسبت الان الا قد هجم

خلیانی نحو منظوری اقف
تا چو شمع از سر بسوزم تا قدم

در ازل رفته‌ست ما را دوستی
لا تخونونی فعهدی ماانصرم

بذل روحی فیک امر هین
خود چه باشد در کف حاتم درم

بنده‌ام تا زنده‌ام بی زینهار
لم ازل عبدا و اوصالی رمم

شنعة العذال عندی لم تفد
کز ازل بر من کشیدند این رقم

گر بنالم وقتی از زخمی قدیم
لا تلومونی فجرحی ما التحم

ان ترد محو البرایا فانکشف
تا وجود خلق ریزی در عدم

عقل و صبر از من چه می‌جویی که عشق
کلما اسست بنیانا هدم

انت فی قلبی الم تعلم به
کز نصیحت کن نمی‌بیند الم

سعدیا جان صرف کن در پای دوست
ان غایات الامانی تغتنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۳
گوهر بعدی:غزل ۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.