۱۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۴

ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم
مجموعه ی خیال بمیخانه سوختیم

آبی بر آتش دل ما هیچ کس نزد
چندانکه پیش محرم و بیگانه سوختیم

ما را کسی در انجمن خویش ره نداد
چون بیکسان بگوشه ی ویرانه سوختیم

غمخوار گو مسوز سپند از برای ما
ما چون در آتش دل دیوانه سوختیم

هرگز نداد صحبت بیگانه پرتوی
پیش چراغ خویش چو پروانه سوختیم

جان در سر زبان شد و کوته نشد سخن
افسوس کاین چراغ بافسانه سوختیم

تا صحبت تو هست چه پرتو دهد دگر
حالا به یک کرشمه ی مستانه سوختیم

بس خرمن مراد فغانی بباد رفت
ما غافلان در آرزوی دانه سوختیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.