هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که از یاران خود دور افتاده و تنها بلای عشق و جنون را تجربه کرده است. شاعر از ناامیدی، خیانت و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید و احساس تنهایی و بی‌پناهی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و روانی مانند ناامیدی، درد عشق و تنهایی است که درک آن‌ها برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۶۵

بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشید از من
که جز درد و بلای عاشقی چیزی ندید از من

بود بر هر سر ره دردمندی واقف حالم
که در عشق و جنون بر هر دلی دردی رسید از من

نگردد رام اگر چون سگ دهم جان در وفاداری
سیه چشمی که همچون آهوی وحشی رمید از من

برغم من کشد بر دیگران شمشیر و می ترسم
که در روز جزا خواهند خون صد شهید از من

بخون دل نهالی در کنار خویش پروردم
چو وقت آمد که از وی گل بچینم سرکشید از من

بخواری مردم و یکره نگفت آن غنچه ی خندان
که برد این بینوا صد حسرت و برگی نچید از من

ز بس خواری که امشب در رهش با خویشتن کردم
بمن هر کس که روزی داشت یاری دل برید از من

ملولم چون فغانی دور از او از طعن بدگویان
اجل کوتا کند کوتاه این گفت و شنید از من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.