هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و غم عمیق شاعر از فراق و جفای معشوق است. شاعر از یادآوری آرامش موقت و بازگشت غم شدیدتر می‌گوید، از نبود همدم دلسوز شکایت دارد، و از تأثیر منفی نگاه معشوق بر خود می‌نالد. او حتی حاضر است برای دیدن معشوق درد بیشتری را تحمل کند و از قهر و جفای معشوق نیز شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۷۶

اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد بیرون
غمی آید که بازم بیخود از عالم برد بیرون

بود از مردنم دشوارتر دلسوزی همدم
چه باشد گر ز بالین من این ماتم برد بیرون

خراش سینه افزون می کند ناز طبیبانم
خوشا بیهوشیی کز دل غم مرهم برد بیرون

هم از نظاره اش آخر ز بیدادی شوم کشته
کسی جان از بلای عشقبازی کم برد بیرون

چنان بی صبرم از رویش که گر تیغم زند بر سر
نخواهم کز بر من یکدمش محرم برد بیرون

چنین قهری که دارد بر فغانی آن جفا پیشه
عجب کز مجلسش یکره دل خرم برد بیرون
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.