هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از جدایی و عشق سخن می‌گوید و از درد فراق و شوق دیدار می‌نالد. او به عشق بی‌قید و شرط خود اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که حتی اگر همه دنیا دشمن او شوند، باز هم بر عشق خود پایدار خواهد ماند. همچنین، شاعر از بی‌مهری معشوق و نبود محبت متقابل شکایت می‌کند و احساس می‌کند که در دام عشق گرفتار شده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و عشق بی‌قید و شرط ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل ۴۳۷

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب
در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس
آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۳۶
گوهر بعدی:غزل ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.