هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سعدی، بیانگر عشق و وفاداری بی‌قید و شرط به معشوق است. شاعر در این شعر از عشق و فداکاری سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی در برابر جفا و خشم معشوق، صبر و وفاداری را پیشه می‌کند. او عشق را فراتر از عقل و منطق می‌داند و خود را از عاقلان متمایز می‌کند. همچنین، شاعر از امید به لطف و بخشش خداوند سخن می‌گوید و خود را بنده‌ای بی‌هنر اما امیدوار به کرم الهی می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۴۳۸

ما دل دوستان به جان بخریم
ور جهان دشمن است غم نخوریم

گر به شمشیر می‌زند معشوق
گو بزن جان من که ما سپریم

آن که صبر از جمال او نبود
به ضرورت جفای او ببریم

گر به خشم است و گر به عین رضا
نگهی باز کن که منتظریم

یک نظر بر جمال طلعت دوست
گر به جان می‌دهند تا بخریم

گر تو گویی خلاف عقل است این
عاقلان دیگرند و ما دگریم

باش تا خون ما همی‌ریزد
ما در آن دست و قبضه می‌نگریم

گر برانند و گر ببخشایند
ما بر این در گدای یک نظریم

دوست چندان که می‌کشد ما را
ما به فضل خدای زنده‌تریم

سعدیا زهر قاتل از دستش
گو بیاور که چون شکر بخوریم

ای نسیم صبا ز روضه انس
برگذر پیش از آن که درگذریم

تو خداوندگار با کرمی
گر چه ما بندگان بی هنریم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۳۷
گوهر بعدی:غزل ۴۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.