هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر عشق عمیق و تسلیم شاعر در برابر معشوق است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق به دیدارش بیاید. همچنین، شاعر از نادانی دیگران نسبت به احساساتش گلایه می‌کند و تأکید می‌کند که هر کس معشوق را ببیند، عاشق او خواهد شد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل ۴۴۳

بکن چندان که خواهی جور بر من
که دستت بر نمی‌دارم ز دامن

چنان مرغ دلم را صید کردی
که بازش دل نمی‌خواهد نشیمن

اگر دانی که در زنجیر زلفت
گرفتار است در پایش میفکن

به حسن قامتت سروی در آفاق
نپندارم که باشد غالب الظن

الا ای باغبان این سرو بنشان
و گر صاحب دلی آن سرو برکن

جهان روشن به ماه و آفتاب است
جهان ما به دیدار تو روشن

تو بی زیور محلایی و بی رخت
مزکایی و بی زینت مزین

شبی خواهم که مهمان من آیی
به کام دوستان و رغم دشمن

گروهی عام را کز دل خبر نیست
عجب دارند از آه سینه من

چو آتش در سرای افتاده باشد
عجب داری که دود آید ز روزن

تو را خود هر که بیند دوست دارد
گناهی نیست بر سعدی معین
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۴۲
گوهر بعدی:غزل ۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.