هوش مصنوعی: این متن به بیان دشواری‌های دوستی و عشق می‌پردازد. شاعر از دردهای پنهان خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که گاهی دوست داشتن به معنای نگه داشتن فاصله است. او همچنین به دشواری‌های پذیرش نصیحت و شکایت از عشق اشاره می‌کند و در نهایت، به اهمیت عالی‌همتی و بخشش در روابط انسانی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دردهای پنهان و دشواری‌های روابط انسانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۴۶۰

خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتن
نبایستی نمود این روی و دیگر باز بنهفتن

گدایی پادشاهی را به شوخی دوست می‌دارد
نه بی او می‌توان بودن نه با او می‌توان گفتن

هزارم درد می‌باشد که می‌گویم نهان دارم
لبم با هم نمی‌آید چو غنچه روز بشکفتن

ز دستم بر نمی‌خیزد که انصاف از تو بستانم
روا داری گناه خویش و آنگه بر من آشفتن

که می‌گوید به بالای تو ماند سرو بستانی
بیاور در چمن سروی که بتواند چنین رفتن

چنانت دوست می‌دارم که وصلم دل نمی‌خواهد
کمال دوستی باشد مراد از دوست نگرفتن

مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی
محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن

نصیحت گفتن آسان است سرگردان عاشق را
ولیکن با که می‌گویی که نتواند پذیرفتن

شکایت پیش از این حالت به نزدیکان و غمخواران
ز دست خواب می‌کردم کنون از دست ناخفتن

گر از شمشیر برگردی نه عالی همتی سعدی
تو کز نیشی بیازردی نخواهی انگبین رفتن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۵۹
گوهر بعدی:غزل ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.