هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن شاعر از دشواری‌های بیان احساسات عمیق و عشق به معشوق سخن می‌گوید. او از تلخی‌ها و شیرینی‌های عشق، ناتوانی در بیان کامل احساسات، و رنج‌های ناشی از جفای رقیب می‌گوید. همچنین، شاعر به زیبایی و پیچیدگی عشق اشاره می‌کند و بیان می‌کند که برخی رازها و احساسات را نمی‌توان به زبان آورد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۴۶۱

سهل باشد به ترک جان گفتن
ترک جانان نمی‌توان گفتن

هر چه زان تلخ‌تر بخواهی گفت
شکرین است از آن دهان گفتن

توبه کردیم پیش بالایت
سخن سرو بوستان گفتن

آن چنان وهم در تو حیران است
که نمی‌داندت نشان گفتن

به کمندی درم که ممکن نیست
رستگاری به الامان گفتن

دفتری در تو وضع می‌کردم
متردد شدم در آن گفتن

که تو شیرین‌تری از آن شیرین
که بشاید به داستان گفتن

بلبلان نیک زهره می‌دارند
با گل از دست باغبان گفتن

من نمی‌یارم از جفای رقیب
درد با یار مهربان گفتن

وان که با یار هودجش نظر است
نتواند به ساربان گفتن

سخن سر به مهر دوست به دوست
حیف باشد به ترجمان گفتن

این حکایت که می‌کند سعدی
بس بخواهند در جهان گفتن
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۶۰
گوهر بعدی:غزل ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.