هوش مصنوعی: این شعر از سعدی، زیبایی و فصاحت سخن را ستایش می‌کند و بیان می‌کند که هیچ طوطی‌ای نمی‌تواند به زیبایی و شیرینی سخن بگوید. شاعر از زیبایی‌های طبیعت و انسان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بیان این زیبایی‌ها با کلمات ممکن نیست. او همچنین به قدرت سحرآمیز چشمان معشوق اشاره می‌کند و در نهایت، از ناتوانی خود در بیان کامل این زیبایی‌ها اظهار ناتوانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل ۴۶۲

طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن
با شهد می‌رود ز دهانت به در سخن

گر من نگویمت که تو شیرین عالمی
تو خویشتن دلیل بیاری به هر سخن

واجب بود که بر سخنت آفرین کنند
لیکن مجال گفت نباشد تو در سخن

در هیچ بوستان چو تو سروی نیامده‌ست
بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن

هرگز شنیده‌ای ز بن سرو بوی مشک؟
یا گوش کرده‌ای ز دهان قمر سخن؟

انصاف نیست پیش تو گفتن حدیث خویش
من عهد می‌کنم که نگویم دگر سخن

چشمان دلبرت به نظر سحر می‌کنند
من خود چگونه گویمت اندر نظر سخن

ای باد اگر مجال سخن گفتنت بود
در گوش آن ملول بگوی این قدر سخن

وصفی چنان که لایق حسنت نمی‌رود
آشفته حال را نبود معتبر سخن

در می‌چکد ز منطق سعدی به جای شعر
گر سیم داشتی بنوشتی به زر سخن

دانندش اهل فضل که مسکین غریق بود
هر گه که در سفینه ببینند تر سخن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۶۱
گوهر بعدی:غزل ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.