هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج خود میگوید و از معشوق خود میخواهد که بر نالههایش رحم کند. او بیان میکند که طالع بد و جور زمانه باعث رنج او شده است و خود را شایسته بندگی نمیداند. شاعر از معشوق میخواهد که اشتباهاتش را ببخشد و به او رحم کند، زیرا معشوق خود دردی ندارد و رحمتش شامل حال شاعر نمیشود.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل ۴۶۹
گواهی امین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به نزد تو باد آورد گرد من
که دیدهست هرگز چنین آتشی
کز او میبرآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادرآورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
بداندیش نادان که مطرود باد
ندانم چه میخواهد از طرد من
و گر خود من آنم که اینم سزاست
ببخش و مگیر ای جوانمرد من
تو معذور داری به انعام خویش
اگر زلتی آمد از کرد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به نزد تو باد آورد گرد من
که دیدهست هرگز چنین آتشی
کز او میبرآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادرآورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
بداندیش نادان که مطرود باد
ندانم چه میخواهد از طرد من
و گر خود من آنم که اینم سزاست
ببخش و مگیر ای جوانمرد من
تو معذور داری به انعام خویش
اگر زلتی آمد از کرد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۴۶۸
گوهر بعدی:غزل ۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.