هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر ناامیدی و شکایت از عشق نافرجام و بی‌وفایی یار است. شاعر از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و احساس می‌کند که همه تلاش‌هایش بی‌فایده بوده است. او از محرومیت از دیدار معشوق و بی‌توجهی او به عشقش می‌نالد و در نهایت آرزو می‌کند که دیگر کسی چهره معشوق را نبیند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و شکایت از بی‌وفایی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۴۹۴

ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده

ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده

در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده

بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده

مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده

میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده

گر پای به در می‌نهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده

با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده

روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۹۳
گوهر بعدی:غزل ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.